loading...
یه دل . . .
sina بازدید : 202 چهارشنبه 09 شهریور 1390 نظرات (0)


هشت سال است که “رودان”، لک لک نر، هر سال براي ديدار و بودن با همسر بيمار و معلول خود، “مالنا”، 13 هزار کيلومتر پرواز مي کند و به آشيانه ي تابستاني عشق خود باز مي گردد

.......................

هشت سال است که “رودان”، لک لک نر، هر سال براي ديدار و بودن با همسر بيمار و معلول خود، “مالنا”، 13 هزار کيلومتر پرواز مي کند و به آشيانه ي تابستاني عشق خود باز مي گردد!

 با فرارسيدن بهار، امسال نيز، “رودان” همانند سال هاي گذشته، پس از طي يک مسير 13 هزار کيلومتري، از آفريقاي جنوبي به کرواسي بازگشت تا بهار و تابستان را با “مالنا” بگذراند.  مالنا، لک لک ماده اي ست که به سبب يک زخم قديمي قادر نيست مهاجرتي تا اين حد طولاني را انجام دهد.

“استيپان فوکيک” زيست شناسي که از سال 1993 به درمان لک لک ماده مي پردازد در اين خصوص توضيح داد: “رودان هر سال براي ديدن جفت خود به کرواسي باز مي گردد و در طول تمام اين سال ها به مالنا وفادار بوده است. اين هشتمين سال پياپي است که شاهد اين منظره بوده ام.”

يک بال مالنا در سال 1993 توسط يک شکارچي زخمي شد و به اين ترتيب اين لک لک ماده براي هميشه از پرواز باز ماند.
هر سال ماجراي عشق “رودان و مالنا” توجه بسيار ي از خبرنگاران و علاقه مندان را به خود جلب مي کند، و به همين دليل صدها نفر براي ثبت لحظه ديدار اين زوج عاشق در دهکده ي “برودسکي واروس” در شرق کرواسي، گرد مي آيند، اما “رودان” بدون توجه به اين افراد مستقيما در آشيانه، جايي که مالنا انتظار او را مي کشد، فرود مي آيد.

اين زيست شناس کروات اظهار داشت: “ديگر لک لک ها به صورت جفت جفت ظرف پنج شش روز به آشيانه هاي خود باز مي گردند، درحالي که “رودان” اولين لک لکي ست که به خانه مي رسد، چون “مالنا” در خانه بي صبرانه انتظار او را مي کشد.”

در اين آشيانه ي تابستاني عشق، همانند سال هاي گذشته، ظرف دو ماه آينده چهار پنج جوجه لک لک زاده خواهند شد و “رودان” وظيفه آموختن پرواز به آنها را به عهده خواهد گرفت، چون “مالنا” قادر به پرواز نيست.

در پاييز و با فرا رسيدن زمان مهاجرت، جوجه ها با پدر خود به سوي آفريقاي جنوبي پرواز مي کنند، درحالي که “مالنا” تا بهار آينده در انتظار بازگشت “رودان”، عاشق وفادار خود، در آشيانه خواهد ماند..!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این روزا گاهی دلم برای خودمم تنگ میشه واسه خودمی که همیشه هر موقع که باید نه میگفتم خفه شدم و گفتم عیبی نداره ساکت باش هیچی نگو اخه چرا؟ خوب بابا واسه اینکه دوسش داری واسه اینکه اگه بگی نه میزاره میره واسه اینکه یاد گرفتی که اگه میخوای کسی و داشته باشی همیشه باید یه کاری کنی که ناراحت نشه بس نیست این همه دلیل بچگانه؟؟ اره وقتی به این چیزا فکر میکنم مبینم که این روزا عجیب دلم هوای خودم و کرده هوای اینکه با جرات بگم نه دیگه نمیخوام... میگن همچنان باید دلخوش بود دلخوش به زخمهایمان ...زخمهای ماندگار ولی با این همه بازم یادم میمونه که ؛ حرفی نزنم که به کسی بر بخورد ...کاری نکنم که کسی ناراحت شود....خطی ننویسم که آزار بده کسی رو ...یادم نره اگر کسی حرفی زد به دل نگیرم.... يادم باشد که روز روزگار خوش است ؛همه دل دلی دارند که نباید ازرده اش کنم و تنها دل من دل نيست.ولی اگه یه روز ببینم اون با من ناراحته کاری میکنم که ازم متنفر بشه بعد تنهاش میزارم که بعدش غصه نخوره مثه کاری که الان کردم :((
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • تماس با ما
    EMAIL : sdmd7572@yahoo.com
    آمار سایت
  • کل مطالب : 130
  • کل نظرات : 93
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 186
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 265
  • بازدید ماه : 481
  • بازدید سال : 1,406
  • بازدید کلی : 20,618
  • کدهای اختصاصی




    مرجع کد آهنگ برای وبلاگ