( د ) : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی كسی ام می ارزد .
همچون دیوانه ای كه لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می كند .
( و ) : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم كه به روح ساكن من حیات می بخشد .
( س ) : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای كه مرا در آغوش گرمت میهمان كنی .
( ت ) : تك ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی كه از خدا تكه ای نور طلب كردم.
دلم می خواد بمیرم
دستای سرد مرگ و
یه بار تو دست بگیرم
دلم می خواد فنا شم
برای غصه و درد
دلم می خواد دوا شم
دلم می خواد بمیرم
ساده بگم اسیرم
به زیر زنجیر غم
به قفل غصه گیرم
دلم می خواد بمیرم
عشق تو کرده پیرم
از ابتدای بودن
از زندگی من سیرم
دلم می خواد رها شم
یه بغض بیصدا شم
تو بین نا مردمان
خدای عاشقا شم
من از تبار دردم
از ابرهای سیاهم
دلم میخواد ببارم
دلم می خواد بمیرم
من از قوم عاشقی
تیره ی دلدادگی
از دست پست دوره
دلم می خواد بمیرم
من از راه درازی
تو سینه دارم رازی
راز من اینه بگم
دلم می خواد بمیرم
من از آفاق مشرق
از غصه کرده ام دق
بسه دیگه صبوری
دلم می خواد بمیرم