همین که فهمید غـــــــــــم دارم آتش گرفت . . .
به خودت نگیر رفیق !!!!!
سیـــــــــــــ ــگارم را گفتم
همین که فهمید غـــــــــــم دارم آتش گرفت . . .
به خودت نگیر رفیق !!!!!
سیـــــــــــــ ــگارم را گفتم
دَســــتــــ هــــایــَـــم خــالـــی اَنـــد …
جـایِ خــالــی دَســــتـِـــ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ
بــَــرایــَــم پــُــرنــمـــی کــــنــد …
راســــتــــ مــــی گـــُـفــتــــ شـــــامــــلو:
” دَســـــتـــِـــ خـالـی را بـایــَـــد بــَـــر ســَـر کــــوبــیـــد ”
لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن
لیاقت می خواهد “شریک” شدن
تو خوش باش به همین “با هم” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام
تو بخند به امروز…
من میخندم به فرداهایت
خوشحالی اسمت تو دهنا میچرخه ؟
تُفم تو دهنا میچرخه ولی آخرش میندازنش دور…
یه روزی به حرفام میرسی . . .
آره یکاری کردم ازم متنفر شی
اما از یه چیز خوشحالم...اینکه معلوم شد کی لاشی بود..
هرچی میخوای بسوزون
نامه هامو دفترارو هرچیو که میخوای
حلقه هارو بنداز دور
هرکاری دوس داری بکن
با لاشیایی مثه خودت دوست باشو بگرد
فک کن من با سوگند یا هر خره دیگه ای که حتی ندیدمشون هستماصلا دیگه مهم نیست
اصلا فک کن شاده شادم
تو شاد باش
خوش باشین باهم
فقط کارا و حرفایی که زدی همیشه یادت بمونه . . .
همیشه بهت میگفتم دلم میخواد خوشحالت کنم
.
.
چه کنم که حالا دلیل خوشحالیت نبودن منه …
هوای مُردن
بیخ گوش من است
همانجایی که روزی
رد نفسهای تو بود…
چه میگویند که یکی بود و یکی نبود ؟
.
.
پس چرا برای من فقط یکی نبود مصداق دارد ؟!
salam.bade modatha bargashtam.khob un moghe dalili nadashtam biam.yekio dashtam k barash mimordam.hanozam mimiram.ama khob....noshe jone refigham bashe alan :)
dg miam injao az tanhayiam minevisa.omidvaram khosheton biad.makhsosan unayi k ghamginan.chon man dg hichvaght to zendegim az tahe del nemitonam bekhandam.
merci k mikhonin inaro :(
به ســـــلامتی خودم!!
چراشـــــو نپرس؛
من و ته سیگار و پنجره ی نیمه باز....
مانده ایم کدامیک برای سقوط مناسب تریم....
هــَرکـَسي ...
بـه سـَهمـه خود ...
ازدُنيـا چـيزي بـَرميدارد ...
مـَن ازدُنيـا دست بـَرداشتـه ام ...
خدایا به قولت وفا نکردی،،،
گفته بودی حق انتخاب دارم!!!
پس چرا انتخابم در اغوش دیگریست.......
کاش میشد
یه لحظه جایمان را عوض کنیم...
شاید تو میفهمیدی چقدر بی انصافی،
و من میفهمیدم چرا؟...
گاهی آنقدر دلتنگ کسی میشوی...
که اگر بفهمد....
خودش از نبودنش خجــالـت مــــی کشد... ...
اسممو از زندگیت پاک کردی ........
شماره مو از رو گوشی دیلیت کردی .....
خودت رو از نگاهم دزدیدی .....
بی انصاف همه ی اینا فدای سرت .....
فقط خواستم بدونم وقتی تنهایی ....
کسی هست دلداریت بده یا نه ؟؟؟
هنوز هم نگران تنهایی و دلتنگیت هستم .....
می روم اما بدان بهانه ای برای ماندنم نمانده.
بهانه ای که بتوانم دوباره حس با تو بودن را تکرار کنم.
سختی ها را به جان خریده و از دیارت دور خواهم شد.
به تنهایی خواهم رفت حتی بی سایه ام؟
چشمهایت را خیس نکن
و به اتنظار بازگشتم نباش.
من برای بی تو بودن آماده ام
دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √
غــــم . . . ؟ حــاضــر √
درد . . . ؟ حــاضــر √
تنهایی . . . ؟ حــاضــر √
عــشــق . . . ؟غایب
بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟ غایب
باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ ! ! !
غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه ،
اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم.هم خودش وهم خاطراتش را ...
هر که آید گوید: گریه کن، تسکین است گریه آرام دل غمگین است چند سالی است که من می گریم در پی تسکینم ولی ای کاش کسی می دانست چند دریا بین ما فاصله است من و آرام دل غمگینم
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود
همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره
آری با تو هستم
با تویی که از کنارم گذشتی
و حتی یک بار هم نپرسیدی،
چرا چشمهایم همیشه بارانی است؟؟؟
تعداد صفحات : 7